پست بیست و ششم : روز چهاردهم و پانزدهم سربازی(خاطرات سربازی)
صبح آخرین پاس نگهبانیم تموم شد و محمود که طبق معمول دیر می کرد پاس بعدی من بود.من و دو نفر دیگه رو انتخاب کردن که دور گروهان رو تمیز کنیم و بقیه سربازها رو بردن تو میدون اصلی 05!
یه کمی تمیز کردیم و اومدیم توی آسایشگاه و استراحت کردیم.از موقعیت استفاده کردم و ناخن هامو هم کوتاه کردم.عصر توی میدون اصلی کلی باهامون رژه کار کردن ولی خیلی ها بودن که با پارتی یا مدارک پزشکی معاف از رژه شدن.دهن ما بدبختا که پارتی نداریم سرویس شده...!
گروهان ما برای سرود انتخاب شده و یه سری لباس و دستکش و از این چیزا بهمون دادن.فردای اون روز رفتیم تو میدون اصلی و سرود تمرین کردیم که البته خیلی جالب از آب در نیومد.گروه ارکستر ارتش 05 خیلی باحال بودن.
عصر دسته به دسته میرفتیم حموم و عصر هم رژه بود که البته من جیم زدم چون حوصلشو نداشتم و خدا رو شکر به خیر هم گذشت.راستی اینجا نماز اکثر اوقات اجباری نیست ولی بعضی وقتا هم اجباری میشه.فعلا سر دسته های رژه بین گردان ها دعواس...حالا ببینیم قسمت ما چه خواهد شد...