riseofsasaj

فصل اول : ماه های آخر خدمت سربازی

riseofsasaj

فصل اول : ماه های آخر خدمت سربازی

دیگه خدمت سربازیم داره تموم میشه و مرتب یاد روزهای گذشته میفتم.یاد روزهای اعزام ، تقسیم ، نگهبانی ، بازدید ، رژه و ...!... و مسئله دیگه ای که این روزها خیلی ذهنمو مشغول کرده اینه که چطور از دنیای نظامی به دنیای واقعی و زندگی شخصی خودم برگردم؟!

صبح آخرین پاس نگهبانیم تموم شد و محمود که طبق معمول دیر می کرد پاس بعدی من بود.من و دو نفر دیگه رو انتخاب کردن که دور گروهان رو تمیز کنیم و بقیه سربازها رو بردن تو میدون اصلی 05!

یه کمی تمیز کردیم و اومدیم توی آسایشگاه و استراحت کردیم.از موقعیت استفاده کردم و ناخن هامو هم کوتاه کردم.عصر توی میدون اصلی کلی باهامون رژه کار کردن ولی خیلی ها بودن که با پارتی یا مدارک پزشکی معاف از رژه شدن.دهن ما بدبختا که پارتی نداریم سرویس شده...!

گروهان ما برای سرود انتخاب شده و یه سری لباس و دستکش و از این چیزا بهمون دادن.فردای اون روز رفتیم تو میدون اصلی و سرود تمرین کردیم که البته خیلی جالب از آب در نیومد.گروه ارکستر ارتش 05 خیلی باحال بودن.

عصر دسته به دسته میرفتیم حموم و عصر هم رژه بود که البته من جیم زدم چون حوصلشو نداشتم و خدا رو شکر به خیر هم گذشت.راستی اینجا نماز اکثر اوقات اجباری نیست ولی بعضی وقتا هم اجباری میشه.فعلا سر دسته های رژه بین گردان ها دعواس...حالا ببینیم قسمت ما چه خواهد شد...

۹۶/۱۲/۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
Sa Saj

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی