پست سی و ششم : روزهای خدمت در تعطیلات عید
عصر روز ششم فروردین به سمت شیراز حرکت کردم.جاده فوق العاده شلوغ بود و راهی که همیشه در عرض کم تر از ۴ ساعت طی می کردم به یک راه ۷ ساعته تبدیل شد.شب خیلی دیرموقع رسیدم شیراز و فرداش صبح زود هم رفتم پادگان.این روزها به صورت دیزل پست میدیم.دیزل پست دادن یعنی پشت سر هم پست دادن و استراحت نکردن.تقریبا دو روز نگهبانیم و یک روز استراحت.واقعا ظلمه...
متأسفانه از روزهای آخری که مرخصی بودم نتونستم درست و حسابی استفاده کنم و نتونستم دوره اتوکد رو تموم کنم.ایشالله وقتی رفتم پایان دوره خیلی سریع در عرض سه روز تمومش میکنم.
این روزها دارم واسه خودم یه رزومه طراحی میکنم ولی از بس هیچ کاری بلد نیستم ، اصلا نمیدونم باید چی بنویسم.یه جورایی به جای سوابق کاری و تحصیلیم ، بیشتر یه معرفی نامه طراحی کردم.
خدایا...الان دو آرزوی مهم دارم...ترخیص شدن هر چه زودتر و راحت تر از خدمت و مهم تر از اون ، پیدا کردن یه شغل عالی...!...می دونم در حال حاضر لیاقتشو ندارم ولی قول میدم لایقش بشم...حتی شاید یه چیزی بیشتر از اون...