پست بیست و سوم :روز نهم سربازی(خاطرات سربازی)
يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ۰۳:۱۲ ب.ظ
صبح به خط شدیم.اسم نگهبان ها رو خوندن و خدا رو شکر من نگهبان نبودم.آسایشگاه رو شستیم و تمیز کردیم.بعدش اسلحه گرفتیم نشستیم روی آسفالت جلوی گروهان و با اسلحه هامون ور رفتیم و چند بار باز و بستشون کردیم.اسلحه من یه خورده بدقلق و سفت بود ولی بهش عادت کردم.ظهر با استفاده از برگه ی مثلث گیری تمرین نشونه گرفتن داشتیم.من کلا تیراندازیم خوبی نیستم.خداوند مرا در میدان تیر کمک کند.ناهار تن ماهی با برنج بود و یکی از بچه ها دلستر خرید و در کل خیلی چسبید.عصر هم رفتیم کلاس حفاظت اطلاعات توی نمازخونه که فیلم ها و نکات جالبی بهمون گفتن.عصر بازی استقلال و التعاون بود و بچه ها خیلی خیلی سر و صدا میکردند و مربی ها از دستمون کلافه شده بودند.شب هم دوباره کلاس شبانه برگزار کردند که کلا خیلی حال گیری بود.
۹۶/۱۲/۲۷