riseofsasaj

فصل اول : ماه های آخر خدمت سربازی

riseofsasaj

فصل اول : ماه های آخر خدمت سربازی

دیگه خدمت سربازیم داره تموم میشه و مرتب یاد روزهای گذشته میفتم.یاد روزهای اعزام ، تقسیم ، نگهبانی ، بازدید ، رژه و ...!... و مسئله دیگه ای که این روزها خیلی ذهنمو مشغول کرده اینه که چطور از دنیای نظامی به دنیای واقعی و زندگی شخصی خودم برگردم؟!

پست بیست و سوم :روز نهم سربازی(خاطرات سربازی)

يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ۰۳:۱۲ ب.ظ
صبح به خط شدیم.اسم نگهبان ها رو خوندن و خدا رو شکر من نگهبان نبودم.آسایشگاه رو شستیم و تمیز کردیم.بعدش اسلحه گرفتیم نشستیم روی آسفالت جلوی گروهان و با اسلحه هامون ور رفتیم و چند بار باز و بستشون کردیم.اسلحه من یه خورده بدقلق و سفت بود ولی بهش عادت کردم.ظهر با استفاده از برگه ی مثلث گیری تمرین نشونه گرفتن داشتیم.من کلا تیراندازیم خوبی نیستم.خداوند مرا در میدان تیر کمک کند.ناهار تن ماهی با برنج بود و یکی از بچه ها دلستر خرید و در کل خیلی چسبید.عصر هم رفتیم کلاس حفاظت اطلاعات توی نمازخونه که فیلم ها و نکات جالبی بهمون گفتن.عصر بازی استقلال و التعاون بود و بچه ها خیلی خیلی سر و صدا میکردند و مربی ها از دستمون کلافه شده بودند.شب هم دوباره کلاس شبانه برگزار کردند که کلا خیلی حال گیری بود.
۹۶/۱۲/۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
Sa Saj

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی